دنیا طلب
دنیا طلب مباش که کس را به کام نیست
دنیا به کام نیست و کس مستدام نیست
عاشق نبوده ای که بگویم کلام عشق
از حد گذشت کار تو کار کلام نیست
در فکر زر مباش که در پیشگاه مرگ
توفیر، بین شاه و گدا و غلام نیست
هرگز مران ز درگه خود بینوا که او
حقی اگر ز تو بستاند حرام نیست
هرگز به کس وفا نکند، دهر پرفریب
این روزگار پرغم و پرفتنه رام نیست
هشدار! این زمانه به عقد تباهی است
ای مرگ بر هر آن که به فکر دوام نیست
راه صواب را بطلب راه کج مرو
اوجی است در نماز که در هیچ جام نیست
از بندگان خاص خدا راه حق بجوی
رحمت به روح آن که مرید عوام نیست
طردم کند اگر نظر آلوده باک نیست
پاکیزه در اسارت نام و مقام نیست
فقر و ستم اگر دل و جان را احاطه کرد
اندوهگین مباش که این غم، مدام نیست
گر خاطر لطیف تو آزرده شد، ببخش؛
شوری است در گذشت که در انتقام نیست*
کرج ۱۳۹۰/۴/۵
* در عفو لذتی است که در انتقام نیست