زندگی
خداوندا یتیمی بینوایم
سراسر غصه‌ای بی‌انتهایم
از این مرگی که نامش زندگانی است ... ؛
رهایم کن، رهایم کن، رهایم
تهران _ بهار ۱۳۶۷
فضل الله نکولعل آزاد

www.lalazad.blogfa.com

واژه‌ی عشق
جز واژه‌ی عشق هیچ در کارم نیست
جز گوهر عاشقی به بازارم نیست
از حق بسرایم و نترسم ز کسی
دریا دلم و به‌جز خدا یارم نیست
تابستان ۱۳۸۳ شهرک قائمیه
فضل الله نکولعل آزاد

www.lalazad.blogfa.com

بینوا
خدایا من یتیمی بینوایم
پراندوهی بدون آشنایم
دلم بگرفته از تنهایی خود
از این غصه رهایم کن، رهایم
شاهرود ۱۳۶۶
فضل الله نکولعل آزاد

www.lalazad.blogfa.com

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۶ |