يادى از : اسكندر ختلانى . شاعر فارسى زبان تاجيكستانى

  اسكندر عيدى زاده ختلانى در تاريخ ٢٠ مهر ١٣٣٣ در شهر كولاب تاجيكستان ديده به جهان گشود و در اوائل مهر ١٣٧٩ در آرامگاه همان شهر به خاك سپرده شد .

 نامبرده در شهرهاى كولاب ، دوشنبه ، كابل و مسكو منازل شخصى داشته و در هر كدام سالها زيسته است . او در يكى از دانشگاههاى ادبى روسيه به تحصيل پرداخته و در كابل ، استاد دانشگاه در رشته ى علوم اجتماعى نيز بوده است . در زمان حمله ى شوروى به افغانستان ،  شغل مترجمى زبان روسى را به زبان ناب فارسى براى افغانى ها به عهده مى گيرد و در كابل سومين مجموعه ى شعرش به نام ( صداى پاى واژه ها ) به چاپ مى رسد . او غزل گونه هاى فراوان دارد و در سبك نيمايى بسيار سروده است . مختصرى از زندگى نامه ى او به همراه قطعه شعرى از اين شاعر گرانمايه در كتاب درسى ادبيات سال دوم آموزش متوسطه به چاپ رسيده  كه در پايان غزلگونه ى زيباى او از نظرتان خواهد گذشت . شاعر در آخرين بيت مى گويد: 

پنداشتى كه ريشه ى پيوند من گسست

در سينه ام هزار خراسان نهفته است

             شاعر در اين قسمت اشاره به جداسازى تاجيكستان از ايران در زمان قاجاريه مى كند كه با عمل جداسازى ؛ ريشه ى پيوند تاجيكستان از ايران از هم گسسته نمى شود و هنوز ياد خراسان از اذهان ما زدوده نمى شود. نامبرده به حرفه هاى زيادى اشتغال داشته از جمله : خبرنگارى در راديوهاى تاجيكستان ، روسيه و  انگلستان ! او در كنار حرفه ى خبرنگارى ، روزنامه نگارى را پيشه ى خود ساخت و در هفته نامه ى ادبيات و صنعت در شهر دوشنبه فعاليت داشته و نخستين نشريه ى تاجيكى را با نام مژده تأسيس كرد كه به دو خط تاجيكى و فارسى به چاپ مى رسيد .

از او تا كنون چهار مجموعه شعر با نامهاى :  پرواز ١٩٨١ و شكوفه ١٩٨٦ و صداى پاى واژه ها ١٩٨٨  و  كشايش  ٢٠٠٠ به چاپ رسيده است .

         شعرى زيبا از اسكندر ختلانى به نام :  ( ريشه ى پيوند  )  كه    "   در كتاب سال دوم آموزش متوسطه ، رشته ى كار دانش  "     در كشورمان ايران  به چاپ رسيده است .

       در اين قطعه شاعر ، علاقه ى خود را به ادبيات پارسى و  نياكانش در ايران زمين  آشكار ساخته است . او همواره از هويت آريايى تبارى و ايرانى خود سخنها بر زبان مى رانده و بدان افتخار مى كرده است . نامبرده   ٣١ شهريور ١٣٧٩ در منزل مسكونى خود در شهر مسكو پايتخت روسيه به دست فردى ناشناس  با تبر به طرز فجيعى به قتل رسيد . جسد نامبرده به تاجيكستان انتقال يافت و در آرامگاه كولاب  به خاك سپرده شد .

     يادش گرامى باد

 فردوسی

 

       ريشه ى پيوند

در خون من غرور نياكان نهفته است

خشم و ستيز رستم دستان نهفته است

در تنگناى سينه ى حسرت كشيده ام

گهواره ى بصيرت مردان نهفته است

خاك مرا جزيره ى خشكى گمان مبر

درياى بيكران و خروشان نهفته است

خالى دل مرا تو ز تاب و توان مدان 

شير ژيان ميان نيستان نهفته است

پنداشتى  كه ريشه ى پيوند من گسست

در سينه ام هزار خراسان نهفته است

      ١٣٩٥  كرج

فضل الله نكولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در یکشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۵ |