[پس بشارت ده بندگان مرا، آنان که سخن را میشنوند و از بهترین آن پیروی میکنند]
(سوره ی الزمر آیه ی ۱۷)
[اکثر مردم چنینند. اگر بخواهی پیرو آنان باشی تو را از راه حق گمراه میکنند. زیرا تکیهشان بر ظنّ و گمان است!]
(سورهی الانعام آیهی ۱۱۶)
[چیزی را که بدان علم نداری، پیروی نکن]
(سورهی الاسراء آیهی ۳۶)
[انکار و تکذیب کردند، چیزی را که به آن احاطهی علمی نداشتند]
(سورهی یونس آیهی ۳۹)
راهی مرو که رهروان آن زیادند بلکه راهی برو که رهروان آن کمند!
(تورات)
[دوست؛ که چه عرض کنم، دشمنی دوستنما، کم اندیشهای متعصب، خودرأیی فتنهخیز بود که تنها بخش کوتاهی از هر مطلب و هر مکتب را فرا میگرفت و در ذهن خود از کاه، کوه میساخت و در همهی امور به اظهارنظر میپرداخت! خود را بر قلّهی رفیع دانش و ایستاده بر ستیغ کوه فرض میکرد. حرّافی که مجال حرف زدن را به دیگران نمیداد و تنها، کلام خود را بلندمرتبه، شامخ و رفیع میدانست.
اندرز دهندهای که خود هرگز پندپذیر نبود. گاه همرنگ جماعت میشد و گاه همیشه مخالف بود و مخالفین عقیدهی خود را تهمت روا میداشت! از همین روی همیشه تنها بود و همصحبتی نداشت.
اهل نظر از تهمتهای او عذاب میکشید و از زبان او آسایش نداشت. از این روی اهل علم به او نزدیک نمیشد و او دوری کردن ادبا را پیروزی خود تلقی میکرد]
قطعهی زیر را همان سالها ساختم و برایش خواندم!

شهوت کلام
گمراه شد هر آنکه ز غفلت به خواب ماند
ای ننگ بر هر آن که در این منجلاب ماند
ای بیخبر! بهسوی سیاهی شب مرو!
جانها که از تعصب تو در عذاب ماند
دلهای خلق، سوخت ز پندار تار تو
از بیم افترای تو در التهاب ماند
از شهوت کلام تو ای بیخبر ز حق!
بس طرح و رأی پاک که نقش بر آب ماند
اندوهها کشید ز دست تو اهل رأی
بس چهرههای پاک که پشت نقاب ماند
جویای عشق باش، نه گویای راه حق!
در ظلمت است هر که مرید شراب ماند
دردی رسید بر دل اهل نظر ز تو؛
صدها سوال ناب به دور از جواب ماند
هرگز مگیر سخت جواب سوال سهل
ای بس جواب ساده که پر پیچ و تاب ماند!
با سنگ جهل خود مشکن شیشهی دلی
ای بس کلام عشق که در سینه ناب ماند
خودرأی فتنهخیز چه بد داوری کند
در سینه ماند هر چه غم از آن جناب ماند
از بس کشید بار جهالت به دوش خود؛
دل از بیان واقعه در اضطراب ماند
دریای روزگار سراب است، آب نیست
فرزانه آن کسیست که در اجتناب ماند
هرگز مسیر رود روان را شنا مکن
بس هم مسیر آب که در این سراب ماند
در زندگی ز اهل تعصب نظر مجوی
بس راز از جهالت او در حجاب ماند
مایل به رودخانه به دریا نمیرسد
ای مرگ بر هر آنکه ز غفلت بهخواب ماند
۱۳۶۸ تهران (سید خندان)
فضل الله نكولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
Www.nazarhayeadabi.blogfa.com
Www.lalazad.blogfa.com