زمزمه‌ی سکوت

از سینه جز سکوت، صدایی نمی‌رسد
غیر از صدای صبر، نوایی نمی‌رسد

دل شد فدای زمزمه‌ی بی‌صدای اشک
بیمار غصه‌ایم و دوایی نمی‌رسد

جانها به لب رسیده از این اختناق دل
پرکینه‌ایم و راه‌گشایی نمی‌رسد

از بس که یأس در دل مردم نشسته است
از نای سینه ذکر دعایی نمی‌رسد

اینجا کسی به فکر کسی نیست؛ بی‌کسی است
از دوست هیچ مهر و وفایی نمی‌رسد

در سینه‌ها نفاق و به لب ذکر کبریاست
بر گونه‌ها جز اشک ریایی نمی‌رسد

صد سرو شد برهنه‌ی تیغ تبر چرا
از سوی دوست مرد خدایی نمی‌رسد

مُهر سکوت بر لب مردم نهاده‌اند
جز آه مرگ زمزمه‌هایی نمی‌رسد

فریاد زیر آب من و تو کجا رسد؟
کز دل به‌جز سکوت صدایی نمی‌رسد

کرج ۱۳۷۶/۱۱/۱۰

فضل الله نكولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
www.lalazad.blogfa.com

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ |