قید مرکب (نیز هم)

درد و درمان
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم

یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

دوستان در پرده می‌گویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم

چون سر آمد دولت شب‌های وصل
بگذرد، ایام هجران نیز هم

هر دو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم

اعتمادی نیست بر کار جهان
بلکه بر گردون گردان نیز هم

عاشق از قاضی نترسد می بیار
بلکه از یرغوی دیوان نیز هم

محتسب داند که حافظ عاشق است
و آصف ملک سلیمان نیز هم

(حافظ شیرازی)
*
برین (نیز هم) خشم یزدان بود
«فردوسی»
*
گفتا دلم تنگ شد تن (نیز هم) سبک شد
«مولوی»
*
با همه سالوس و با ما (نیز هم)
«مولوی»
*
به پیوستگی (نیز هم) دوست است
«فردوسی»

حدود نیم‌قرن پیش (ا.ش) بر شاعر بزرگ ایران خواجه حافظ شیرازی خرده گرفت که چرا حافظ شیرازی از هر دو واژه ی [نیز] و [هم] بهره برده و در شعر خود دچار نقیصه‌ی حشو قبیح گردیده است. گروهی از ادبا اعلام کردند؛ (نیزهم) قید مرکب است و استفاده از آن اشکالی ندارد و حشو قبیح محسوب نمی‌شود و گروهی دیگر گفتند: از آنجا که ما در گفتار محاوره‌ی روزمره‌ی خود از عبارت: (من هم همچنین) بهره می‌بریم لذا بکارگیری (نیزهم) اشکالی ندارد! در واقع علت نظرهای ذکرشده به این دلیل است که اصولا به معنای راستین شعر دست نیافته‌اند! حقیقت امر این است که قید "هم" دو معنا را افاده می‌کند. یکی معنای "نیز" و دیگری "همچنین" و قید "نیز" به‌معنای "هم" و "هم‌چنین" و "مسلما" یا "قطعا"
فرهنگ فارسی عمید
نیز
(قید) [پهلوی: ‌nīč] niz ۱. هم. همچنین. بار دیگر. مسلماً.

بنابر این نیز هم" به‌معنای (مسلما همین‌گونه) است، هم معنا می‌دهد. در حقیقت حافظ می‌گوید:
دردم از یار است و درمان هم همین‌طور یا درمان هم همچنین! یا قطعا همین‌‌گونه و ...
تا پایان غزل از (نیزهم) چنین معنایی اراده می‌شود.
[[واژه‌ی "هم" در فرهنگ واژگان فارسی معین: نیز. همچنین]]
شایان ذکر است که در کاربرد قیود "نیز" و "هم" در بیان، گاه تفاوتهایی به‌چشم می‌خورد! یعنی هر دو قید دارای یک معنا هستند اما با کاربردهای متفاوت!
معنی قید (هم) در لغت‌‌نامه‌ی دهخدا:
قید (هم) هم معنای نیز است.
(برهان قاطع)
«هم» لفظ فارسی است و مرادف نیز!
صاحب بهار عجم نوشته که فرق در لفظ «نیز» و لفظ «هم» این است که آوردن لفظ «هم» بر معطوف و معطوف علیه هر دو صحیح باشد! چنانکه گویند: هم نماز کردم و هم روزه گرفتم! برخلاف لفظ «نیز» که تنها بر معطوف آید. «نیز» لفظ «هم» در مفردات آید؛ چنانکه: هم زید را زدم و نیز عمرو را!
و اگر جمله‌ی دوم بنابر ضرورت به‌صورت مفرد باشد؛ اصل در جمله خواهد بود! (یعنی: کلمه به جای یک جمله است) و «نیز» لفظ «هم» بر لفظی داخل می‌شود که آن لفظ محمول به مواطات بر مدخول نشود؛ مثلاً: «همراز» گویند و به‌معنی دو کس که رازدار یکدیگر باشند و «همرازدار» نگویند. لفظ «هم» از حروف عاطفه است و افاده‌ی اشتراک در کاری را کند.
لفظ «هم» و لفظ «نیز» گاه هر دو می‌آید! [نیز هم
]
تهران ۱۳۶۵
فضل الله نکولعل آزاد

www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
http://nazarhayeadabi.blogfa.com/

*
یکی از دوستان اهل ادب فارسی جناب [ دکتر شهاب سبزواری ] درباره‌ی مطالب فوق برای این حقیر پیامی بدین شرح ارسال فرموده‌اند که بدون کوچکترین تحریفی از نظر شما عزیزان می گذرانیم:
با این حساب طبق فرمایش حضرت عالی، از آنجا که (نیز) به‌معنی هم و همچنین می‌باشد (هم) که به دنبال (نیز) آمده حشو می‌نماید. زیرا با بودن (نیز) نیازی به آمدن (هم) نیست.
دردم از عشق است و درمان نیز (=همچنین)
*
پاسخ:
نه دوست عزیز!
عرض نکردم، همه‌جا از قید «نیز» دو معنا اراده می‌شود بلکه نوشتم، قید «هم» دو معنا را افاده می‌کند. از علامه دهخدا و استاد معین و بهار عجم شاهدمثال آوردم.
یک‌معنای دیگر قید «هم» «هم‌چنین» می‌باشد. بنابراین قید مرکب «نیزهم» یعنی؛ «نیز همچنین»
مانند «من هم همین‌طور یا من هم همچنین» که در محاوره به‌وفور بکار می‌بریم. صاحب بهار عجم هم، چنین موردی را مورد تایید قرار داده است.
اگر این مطلب را نپذیریم، بدین‌معناست که معتقدیم، حافظ شیرازی دچار حشو قبیح شده است.
منظور نهایی من این است که در همه‌جا قیود «نیز» و «هم» یک‌معنا را افاده نمی‌کنند و حتا گاه کاربردشان یکی نیست.
برای نمونه‌؛ وقتی پای پیشوند در میان باشد، ما می‌توانیم بگوییم: «همکار» اما نمی‌توانیم بگوییم؛ «نیزکار» ضمن این‌که ''نیز" یک معنای دیگر دارد و آن "قطعا" است.
*
سوال:
آیا (نیز) به‌معنی "هم" و "همچنین" است یا نه؟
اگر هست، پس باید قبول کرد که "هم" بعد از "نیز" زائد است!
*
پاسخ:
نه دکتر گرامی! همان‌طور که جلوتر هم عرض کردم، قید «نیز» به‌معنای «مسلما» هم هست.
«نیز» فقط جای‌جای به‌معنای «هم» رایج است و این در حالی است که یکی از معانی قید «هم»، قید مرکب «هم‌چنین» است.
*
سوال:
چرا دیگر (نیزهم) به‌کار نمی‌رود؟
دست‌کم این عدم کاربرد، گواه روشنی است.
*
پاسخ:
خیر! چون این کاربرد مربوط به خواص می‌شود، نه عوام! و عوام به یکباره متوجه این پدیده نمی‌شوند. در این عصر قید «نیز» در محاوره، مورد استفاده‌ی عموم قرار نمی‌گیرد و تنها در عبارات ادبی اندکی کاربرد آن محسوس است. آنهم به تنهایی، نه همراه «هم»! و دلیلش این است که به‌مرور زمان، حال به هر دلیل نحو خواص تغییر کرده است.
اما بسیار شنیده می‌شود که گروهی می‌گویند: [من‌هم، هم]
یعنی؛ [من‌هم همچنین] یا [من‌هم همین‌طور]
از همین روی گروهی از روی مزاح، مثلا می‌گویند: مخلص شما نیز هستیم!
یعنی اینکه به اصطلاح ادبی حرف زدم.
اما همانطور که گفته شد، امروزه چون در محاوره‌ی روزمره‌ی مردم از قید مرکب «نیزهم» بهره برده نمی‌شود، قاعدتا در عبارات فصیح و شعر هم نباید مورد استفاده قرار گیرد. یعنی قید مرکب «نیزهم» کم‌کم به باد فراموشی سپرده شده است.
خیلی از واژگان که در زمان گذشته مورد استعمال قرار می‌گرفته اکنون کاربردی ندارند و این دلیل بر غلط بودن آن نیست.
مانند: «هجر» و «بهر» که امروزه به جای آنها از واژگان «دوری» و «برای» استفاده می‌شود.
*
سوال:
دیگر چه عرض کنم که ظاهرا نظرتان لاتغیر است.
*
پاسخ:
دکتر معین و دهخدا هم همین برداشت را از واژگان مذکور داشته‌اند. بهار عجم هم که به تایید «نیزهم» مطلبی نوشته است.
من هیچ وقت روی عقیده‌ام پافشاری نمی‌کنم و نقدپذیرم. لطفا اگر اعتقاد شما برخلاف این مطلب است؛ ذکر کنید، بهره می‌بریم.
اگر منظور شما این است که برای مثال، شخصی در پاسخ دیگری که می‌گوید: [من بوی گل سرخ را دوست دارم] بگوید: «من‌هم ‌همین‌طور» حشو قبیح صورت پذیرفته و باید بگوید: «من همین‌طور» آیا در محاوره‌ها و نوشتارها چنین نحوی داریم؟ به‌باور من هرچه مردم می‌گویند، صحیح است ولو خلاف دستور زبان باشد. باید اذعان کنم که کثرت استفاده‌ی عوام از کلمه‌ای، یا کلمه‌ی مرکبی و یا عبارتی که از لحاظ دستوری غلط است؛ بر قواعد دستوری مقدم است.
یعنی اینکه اگر ترکیبی از حیث دستوری نادرست باشد اما در محاوره رایج، آنچه که توده‌ها بکار می‌برند، درست است و همین‌طور بالعکس آن: اگر واژه‌ای از حیث دستوری درست باشد اما مردم غلط آنرا بکار گیرند، آن واژه‌ی درست، غلط محسوب می‌شود. [که البته در کتاب «غلط ننویسیم» اثر دکتر ابوالحسن نجفی، این توضیح بسیار شیواتر بیان شده است]
همان‌طور که می‌دانید اسم «گرما» از صفت «گرم» اخذ شده اما اسم «سرما» از چه صفتی اشتقاق یافته است؟
از صفت «سرم؟
آیا اصولا در زبان فارسی چنین صفتی یافت می‌شود؟
از حیث دستوری اسم «سرما» غلط و اسم «سردا» که از روی «گرما» شبیه‌سازی شده، درست است اما از آنجایی که مردم با این واژه بیگانه‌اند و از اسم «سرما» بهره می‌برند لذا بجای بهره‌وری از واژه‌ی «سردا» می‌بایست از واژه‌ی «سرما» برای ادای منظور خود، سود جست. مانند عبارت مورد بحث ما یعنی: «من‌هم همین‌طور»! اگر هم بپذیریم از لحاظ دستوری، «من همین‌طور» درست است، باید دانست که چون مردم همیشه از ترکیب «من‌هم همین‌طور» بهره برده‌اند، ترکیب اول در گوششان نامانوس جلوه می‌کند. انگار کسی بگوید: سردای زمستانی در اکثر مناطق به چشم می‌خورد.
جان کلام اینکه؛
اول واژگان به‌وسیله‌ی مردم به رسمیت شناخته و دارای شناسنامه می‌شوند، بعد زبان‌شناسان از روی آن به صدور قاعده می‌پردازند. در مجموع، من‌هم با استفاده از قید مرکب «نیزهم» در سروده‌ها و نثرهای امروزی موافق نیستم! بله از حشو باید پرهیز کرد اما برخی از اسامی و قیود با تکرار به‌گونه‌ی مرکب در کنار یکدیگر قرار گرفته و همین‌گونه در افواه مردم جا افتاده است.
برای نمونه، دکتر نجفی هم به همین نکته اشاره می‌کند و به علت کثرت استعمال توده‌ها، در نثرها و شعرها، به‌کارگیری اسامی مرکبی چون «غم و اندوه» و «ظلم و ستم» و نظایر آنرا بلامانع می‌داند.
*
سوال:
در مباحثه، گاه خلط مبحث می‌شود و انبوهی از مسائل که از بینات است در حاشیه‌ی موضوع مطرح می‌شود که موجبات تزاحم و کژتابی مطلب می‌گردد.
اصلا ایراد بر حافظ مطرح نیست. غیر از این نابغه‌ی بزرگ، دیگران نیز ( نیزهم) را آورده‌اند اما از آنجا که شما غزلی از حافظ را شاهدمثال آوردید؛
دیدار شد میسر و بوس کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم
مصراع اول بیت بالا دقیقا ساختار و سیاقش شبیه؛
دردم از یار است و درمان نیزهم
ولی در اینجا (نیز) را نیاورده است
اگر حافظ می‌گفت:
دیدار شد میسر و بوس کنار نیز
آیا غلط بود؟
بنده دلایلم را عرض نمودم واز تکرار پرهیز دارم ولی همین که دیگر ( نیزهم) کاربرد ندارد گواه روشنی است بر اینکه یکی از این دو قید کفایت می‌کند.
*
پاسخ:
نه اما به تصور من، در شعر، هر کدام از دو قید خوش نشست باید از همان بهره برد و قید «نیز» به‌جای «هم» در اینجا خوش نمی‌نشیند.
بله، کلام هر چه به دور از حشو باشد، فصیح‌تر است اما قید مرکب «نیز هم» در آن زمان رایج و ورد زبان مردم بوده است. حال به هر دلیل می‌خواهد باشد اما شما مشاهده فرمودید که حافظ در غزل خود از هر دو یعنی؛ "هم" و "نیزهم" بهره برده و بدین معناست که نحو هر دو در آن زمان درست بوده و به تصور من اکنون که در زبان فارسی کاربردی ندارد و بر سر زبان مردم نیست، می‌بایست از به‌کارگیری "نیزهم" پرهیز کرد!

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در چهارشنبه دهم آبان ۱۳۹۱ |