به ياد: اقبال لاهورى
ظهور شاعران پارسی گوی در خارج از ایران، مانند: اقبال لاهوری از پاکستان. بیدل دهلوی از هندوستان. ابراهیم خلیل از باکو. حضرت یکتابهوپالى از هندوستان. اسکندر ختلانی از تاجیکستان. خلیل الله از افغانستان. میرزا تورسون زاده از تاجیکستان و ... نمودارى از عظمت و نماد گستردگی زبان فارسی است که پای خود را از مرز و بوم فراتر نهاده است.
محمداقبال لاهوری، شاعر بزرگ و متفکر مسلمان در هجده آبانماه سال ۱۲۵۶ هجری قمری در شهر سیالکوت پاکستان غربی دیده به جهان گشود و در اول اردیبهشت ماه ۱۳۱٧ درگذشت. تحصیلات عالیه ى خود را در کشورهای آلمان و انگلستان به پایان رساند و موثر در استقلال هندوستان و از اصلاح طلبان بزرگ و از بنيانگذاران کشور پاکستان است.
آثار او عبارت است از: ارمغان حجاز. جاوید نامه. زیور عجم. اسرار و رموز. پیام مشرق و ...
اقبال در اصل برهمن زاده ى کشمیری بود. زبان مادری اش پنجابی و زبان رسمی یا ملی او اردو بود. با وجود این ۷۰ درصد اشعار او به زبان فارسی است. پارسی گويی که هرگز رنگ مرز و بوم ما را ندیده و حتا نمیتوانست عبارتی را به زبان پارسی ادا کند. با این همه زبان ملی و مادری خود را رها کرد و به فراگیری زبان این سرزمین روی آورد. گروهی از محققان اهل ادب بر این عقیده استوارند كه اقبال از آن جهت به زبان پارسی گرایش پیدا کرد كه سخت تحت تاثیر فرهنگ مسلمانان و ادبیات ایران قرار گرفته بود. اقبال عاشق بی چون و چرای حضرت مولانا بود و گه گاه ارادت خاص خود را به حضرات حافظ و سعدی آشکار می کرد. قطعات: قطره ى باران و جوانان عجم نمودار صادق این گفتار است. شیفتگی او به ایران و فرهنگ اسلامی تا جایی پیش رفت که در قطعه شعری آورده است:
غوطه ها زد در ضمير زندگى انديشه ام
تا بدست آورده ام افكار پنهان شما
و اين اوج كلام او در عشق ورزى به ادبيات پارسى و فرهنگ و انديشه هاى پنهان توده ى ماست. به گونه ای که در مصرع آخر ادامه میدهد:
آتشی در سینه دارم از نیاکان شما
پس آن گروه که تحت تاثیر قرار گرفتن ادبیات و فرهنگ ایران زمین را علت گرایش استاد به زبان فارسی ذکر کرده اند، راه هرز نرفته و مبالغه نکرده اند که هیچ، بلكه كم گويی نیز کرده اند!
او در زبان فارسی غور و غوطه زد تا فرهنگ و عرفان و راز مردان عارف و اهل سخن ایران را به دست آورد و این اگر حرکتی بینظیر نباشد، بسیار کم نظیر است! از لحاظ شاعری، نوگرا بود اما نه در تکنیک و سبک شاعری بلكه از جنبه ى اندیشه و احساسات اجتماعی و سیاسی و عرفانی! چرا که به سبک پیشینیان میسرود اما با اندیشههای کاملاً تازه که از شور و طراوت خاصی برخوردار بود. قطعه شعر: (محاوره ى انسان و خدا) ى او شهره ى شهرهاى پارسى زبان است:
جهان را ز یک آب و گل آفریدم
تو ایران و تاتار و زنگ آفریدی
من از خاک، فولاد ناب آفریدم
تو شمشیر و تیر و تفنگ آفریدی
تبر آفریدی نهال چمن را
قفس ساختى طاير نغمه زن را
تو شب آفریدی چراغ آفریدم
سفال آفریدی ایاغ آفریدم
بیابان و كوهسار و راغ آفریدی
خیابان و گلزار و باغ آفريدم
من آنم که از سنگ آیینه سازم
من آنم که از زهر نوشينه سازم
در کار شاعری به مقام استادی رسید و گه گاه در اشعارش، علم معانی و بدیع از جمله: تعابیر حس آمیزی و پارادوکسی مشاهده میشود! مانند: شعله ى غمناک و صدای تلخ!
از آنجا که اقبال زبان فارسی را فراگیرتر و فصیح تر و بليغ تر از زبان مادری و رسمی خود میدید؛ با گزینش آن در جهان اسلام که هیچ؛ بلکه در دیگر قاره ها به شهرت فراوان رسید، بگونه ای که برخی از آثارش در دانشگاه های معتبر جهان تدریس می شود!
نمونه شعر او:
ساقیا بر جگرم شعله ى نمناك انداز
دگر آشوب قيامت به كف خاك انداز
اوبه يك دانه ى گندم به زمينم افكند
تو به يك جرعه ى آب آن سر افلاك انداز
عشق را باده ى مردافكن پر زور ببخش
لاى اين باده به پيمانه ى ادراك انداز
حكمت و فلسفه كرده است گران خيز مرا
خضر من از سرم اين بار گران پاك انداز
بزم در كشمكش بيم و اميد است هنوز
همه را بى خبر از گردش افلاك انداز
مى توان ريخت در آغوش خزان لاله و گل
خيز و بر شاخ كهن خون رگ تاك انداز
فضل الله نكولعل آزاد
تهران . ارديبهشت ماه ١٣٨٧ . ماهنامه ى حافظ . صفحه ى ٣٨ . شماره ى ٥٠
Www.lalazad.blogfa.com
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com