دام غم
دست زمانه ما را در دام غم کشاند
بر سینهها دمادم تير ستم نشاند
از جور دهر جانها آسایشی ندارد
هر دم ز چشم ما دهر اشك غمى فشاند
از درد لحظهلحظه شکوه مکن دمادم
خواهد گذشت عمرت دوران غم نماند
از ماتم زمانه هرگز مباش نومید
آید کسی که ما را از دام غم رهاند
بر برگ گل نوشتم لطفاً گلی نچينيد
اما دريغ طوفان لطف سخن نداند
گورستان بندر انزلی نرسیده به کليور ۱۳۶۵
فضل الله نکولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
■
■■