جستار چیست؟ مقاله چیست؟
تفاوت میان جستار و مقاله
از آنجا که با گذشت زمان و پیشرفت فناوری [آمدن ماهواره تلگرام و اینترنت] بسیاری از مسائل مرتبط با اطلاعرسانی در زمینهی ادبیات تغییر یافته لذا در سال ۱۳۹۵ با تجدید نظر، نوشتهی زیر را با تغییرات و افزون کردن مطالب مورد نیاز اینگونه گردآوری کردم که امید است مورد قبول طبع لطیف و نکتهسنج شما عزیزان قرار بگیرد!
معنای «جستار» و «مقاله» از لحاظ لغوی⤵
در لغتنامهی دهخدا در تعریف "مقاله" آمده است: مقاله
(اسم عربی) سخن. کلام. گفتار. مقال. قول. مقالت. مبحث. فصلی از کتاب یا رساله. یک مطلب در روزنامه یا مجله. نوشتهای که دربارهی موضوعی خاص نویسند و غالباً در روزنامه یا مجله چاپ کنند.
*
و همچنین دکتر معین در تعریف آن میگوید:
مقاله
(اسم عربی) گفتار، مبحث، کلام فصلی از یک کتاب یا رساله. نوشتهای که دربارهی موضوعی نویسند.
*
در لغتنامهی دهخدا در تعریف «جستار» آمده است: جستار
(اسم مصدر)
بحث
*
در فرهنگ فارسی معین آمده است:
جستار: پژوهش. مبحث. مطلب
*
در فرهنگ فارسی عمید آمده است:
جستجو. مبحث. مقاله. بحث
*
از نظر من میتوان رابطهی تنگاتنگی را میان نوع کاربرد "جستار" (Essay) و "مقاله" (article) مشاهده کرد اما این را هم باید پذیرفت که تفاوتهایی نیز میانشان برقرار است و ما بدان اشارت کوتاهی خواهیم کرد!
نویسندهی «جستار» علیرغم نگارندهی «مقاله» از آزادی بیان بیشتری در ابراز عقیدهی خود و در گزینش قالب و مضمون برخوردار است.
"جُستار" بیشتر بهکارهای ادبی، تاریخی و هنری مربوط میشود و ساختار کلیشهای از پیش تعیین شدهای ندارد و به هنگام پردازش، اندیشههای گوناگون همانند تازهعروسان سپیدپوشی در ذهن نگارشگر بهرقص درمیآیند و از آنجا که به هنگام درج مطالب اندیشههای بیشتری به ذهنش خطور میکند، بهمنظور افاده کلام بهتر و کاملتر عبارات دیگری بر آن میافزاید. از دیگر تفاوتهای جستار با مقاله این است که جستار محصول فکری نگارنده است و این در صورتی است که مقاله حاصل جمعآوری تحقیقات و نظرهای دیگر محققان است که بهوسیلهی یک محقق پرحوصله و پرتعمق صورت میپذیرد!
در جُستار نویسنده بدون هیچ قید و شرطی نظرها و دیدگاههای خود را بیان میکند و در واقع از ابتکارِ عمل بسیار بالاتری نسبت به نگارندهی مقاله برخوردار است و این بدان معناست که جستارنویس دربارهی هرچیز که مایل است، بنگارد میتواند، بنویسد اما نویسندهی مقاله برخلاف جستارنویس، نیاز به برنامهریزی دقیق تحقیقی و پژوهشی حقایق نهفته دارد! در جستار، نویسنده بهدانش و تجارب و آموختهها و اندوختههای ذهنی خود تکیه میکند اما در مقاله، نویسنده با جستار و تعمق و تفحص در دانش و آثار و عقاید دیگران مجموعه تحقیقات خود را بهرشتهی تحریر درمیآورد و این جمعآوریها بر محتوا و تحقیقات و اندیشههای نگارشگر میافزاید! در جستار، نویسنده ممکن است به منابع و مآخذ اشاره نکند اما از آنجا که مقاله، جنبهی پژوهشی بیشتری دارد، ذکر نام منابع و مآخذ ضروری بهنظر میرسد که در صورت چنین پدیدهای بر رونق کلام و بهدرجهی ثبوت رسیدن عقاید صاحبنظران افزوده میشود! البته اگر کسی جایجای مشاهده کرد، نام مقاله را به سادهترین مطلب نیز نسبت دادهاند؛ نباید تعجب کند، چراکه همانطور در گذشتهتر گفته شد؛ مقاله از لحاظ لغوی بهمعنای "مبحث" و "نوشته" است و این بدین معناست که هر نوشته حتا سادهترین مطالب غیر تحقیقی را نیز میتوان مقاله نام نهاد و قطعاً در جایجای خواندهاید که نویسندگانی میگویند: جای بحث آن در این مقاله نیست یا توضیح بیشتر در این مقال نمیگنجد و یا توضیح بیشتر در حوصلهی این مقاله نیست و امثالهم!
اما آنچه را که در این نوشتار میخواهیم توضیح دهیم؛ ماهیت مقاله از حیث ساختاری و کاربرد آن است، نه از لحاظ لغوی!
«مقاله» نوشتاری است غیر خیالی یا غیر رویایی یا غیر داستانی!
متنی است، تحقیقی که بهواقعیات پنهانی اشاره میکند و بهمعنای اعم؛ رویدادی است، حقیقی که بهعللی از چشم مردم دور مانده است و در زمینهی مربوطه اطلاعاتی بهمخاطب یا مخاطبین القا میکند.
و اما «جُستار» نیز متنی غیر داستانی یا رویدادی واقعی است که هدفش طرح نظر یا بیان دیدگاه خصوصی خود نویسنده است!
در این نوع نوشتار، نگارشگر تلاش میکند که بر مبنای بیان کلام منطقی و بهرهگیری از دانش و تجارب شخصیِ زندگیِ خود، بههمراهی طرح تمثیلها و راهکارها با بیانی خوش و پرجاذبه، لحنی شیوا و زبانی نرم، در دل و جان مخاطبین نفوذ و اعتمادشان را نسبت به خود جلب کند تا حقیقت نهفتهای را به درجهی اثبات رساند. بدیهی است که جستارنویس یا مقالهنویس میبایست ادیب نیز باشد و تا حد ممکن از ایجاد جملات ابتر، تودرتو، اطناب کلام و زواید بپرهیزد و عبارات را به شیواترین و نیکوترین وجه ممکن بهرشتهی تحریر درآورد!
بسیاری از نویسندگان بههنگام نوشتن مقاله به اطلاعات مهمی اشاره میکنند اما چون ادیب و به شیوهی نگارشی شیوا واقف نیستند، به بدترین شکل ممکن عبارات را مینگارند، بهگونهای که مخاطب بیچاره از جستار یا مقالهی تحقیقی به نکتهای پی نمیبرد!
جستار، خود نوعی مقاله و بر سه پایه استوار است:
۱- توصیف یا تفسیر مطلب مورد نظر
۲- گرهگشایی یا تجزیه و تحلیل مطلب مورد نظر
۳- بهرهبرداری از تجارب زندگی، دانش خصوصی و اندیشههای متعالی
همانطور که معروف است، جستارنویسی در قارهی اروپا از قرن شانزدهم میلادی بهوسیلهی مونتنی آغاز شد و تاکنون در سراسر جهان ادامه دارد!
جستار بهجای تحقیق و تفحص و انتقال اطلاعات مربوطه به مخاطبین، دیدگاه شخصی نویسندهاش را نسبت بهموضوع مطرح شده بروز میدهد! مانند این که کسی بخواهد، نظر خود را دربارهی شعر معاصر بیان کند!
و از دیگر تفاوتهای جستار با مقاله این است که جستار محصول فکری نگارنده است و این در صورتی است که مقاله حاصل گردآوری تحقیقات و نظرهای دیگر محققان است.
کسانیکه مقاله را برتر از جُستار میدانند؛ بدانند؛ چنین رأی نشانهی کوتهاندیشی است و چنین طرز تلقی سطحی، از بیدانشی آدمی سرچشمه میگیرد!
ارزش یک جستار و یا یک مقاله به اهمیت موضوع و کشف واقعیات نهفته و نظرهای مفید و سازندهی نگارنده بستگی دارد و هرچه این علوم و تحقیقات بیشتر باشند و آگاهی بیشتری به مخاطب ببخشند؛ نوشتار چه جستار و چه مقاله، رفیعتر و شامختر به نظر میرسد!
هر مقاله میتواند، از چند جستار بهوجود آید که به وسیلهی دیگران نگارش شده باشد و این بدین معناست که مقاله همان جستارهای اولیهی نویسندگان است که بهوسیلهی مقالهنویسان گردآوری میشود! البته نباید اینگونه تصور کرد که مقاله میبایست بهدور از نظرهای نگارنده باشد، خیر! چنین چیزی را نمیتوان عقیدهای متعالی برشمرد! چراکه مقالهنویس میتواند، در مقالهی خود از نگرش خود نیز سود برد.
نویسندهی مقاله یا جستار برای اثبات هر موضوع میتواند، به هر روش دست یازد اما میبایست گردآوری تحقیقات دیگران را در اولویت قرار دهد و سپس بر اساس همان دادهها و مطالعات و تحقیقات و اطلاعات موجود، به اظهار نظر بپردازد!
برای نمونه: شخصی میخواهد، بداند که آیا واژهی معرب «تاریخ» ریشهی فارسی دارد و از کلمهی «تاریک» برگرفته شده یا نه! بدین منظور به زبان پهلوی و اوستایی و منابع و مآخذ و نظرهای سازندهی محققین و زبانشناسان ایرانی که به زبان باستانی واقفند؛ رجوع میکند و هرچند که این عمل جنبهی جستاری و پژوهشی دارد اما در مقام مقاله ظهور میکند، نه جستار! چرا که نگارنده برای اثبات مطلب مورد نظرش و یا رسیدن به حقایق نهفته از نظر دیگران نیز بهرهمند شده است!
و اما در پاسخ بهگروهی که میگویند؛ هر نوشتار امروزه هم میبایست در مجله یا روزنامهای ثبت شده باشد تا بتواند عنوان مقاله را زیبندهی خود سازد؛ میگوییم:
این نگرشی است که بهوسیلهی درجازدگان، مرتجعان و متحجران بیتعمق کماندیش صورت میپذیرد!
این طرز اندیشه نظر شخصی مرحوم علیاکبر دهخدا است که در آن زمان بینقص و بیعیب بود اما امروزه با آمدن فضای مجازی وضعیت تا حدود بسیاری تغییر کرده است!
از آنجا که امروزه از یک سو کمتر کسی قدرت خرید مجلات و کتابهای گرانبها را دارد و توانایی نشر کتاب در کمتر نویسندهای مشاهده میشود و از دیگر سوی بیعلاقگی جوانان به مطالعهی کتاب موجب میشود، آثار نشریافتهی نویسندگان در ویترین کتابفروشیها بهزیر گرد و غبار مدفون شوند لذا مطالعه کنندگان برای دریافت اطلاعات مربوطهی خود به مجلات و کتابهای الکترونیکی رجوع میکنند و این بدان معناست که کثرت استفادهی عوام از هر وسیلهی ارتباطی موجب اعتبار بخشیدن به آن ابزار میشود.
گرامافون، رادیو، نوار کاست ضبط صوت، آپارات، ویدئو، سیدی، تلویزیون را به یاد آورید که زمانی برای انتقال خبرها و اندیشهها بهکار گرفته میشدند اما امروزه تلگرام، ماهواره، اینترنت جای آنها را گرفته است!
و این بدان معناست که امروزه جستارها و مقالهها در فضای مجازی مانند: سایتها، وبلاگها، پیدیاف، تلگرام، توییتر، اینستاگرام، واتساب و فیسبوک و ... معتبرند، نه در روزنامهها و مجلات و رنگیننامهها و کتابها و ....
اما مرتجعین ادبی بدون توجه به تغییرات امروزی از عبارت فوق سخت برآشفته میشوند و هنوز معتقدند که نوشتار میبایست حتما در یکی از رسانههای گروهی [ماهنامهها یا روزنامهها و ...] که امروزه استفادهکنندگان بسیار کمتری نسبت به گذشته دارند؛ درج شود تا نام مقاله را از آن خود سازد!
من وجود را بر ماهیت مقدم میدانم و اعتقادم بر این است، مخلوقات ذهنی که در اندیشهی آدمی پدیدار میشود، قبل از آنکه بهچشم آید و بهگوش شنیده شود؛ ارزش خود را بهدست آورده و بالاتر از مرحلهی ثبت آفریدههای ذهنی بهشمار میروند. بنابراین نتیجه میگیریم؛ مقاله یا جستار یا هر اثر هنری دیگر قبل از آنکه بهبازار هنری (روزنامهها و مجلات و ... ) راه یابد، اعتبار خود را کسب کرده و اگر امروزه گروهی بر این عقیده پایدارند که حتما میبایست به درجهی ثبت برسند، جدا از اینکه دیگر رسانهها از قبیل رادیو و تلویزیون نیز در این رسالت میتوانند موثر واقع شوند، درج نوشتارها در مجلههای الکترونیکی کافی بهنظر میرسد!
((داریوش شایگان فیلسوف ایرانی (تبریز ۱۳ بهمن ۱۳۱۳) دربارهی تفاوت این دو میگوید: در «جُستار» نوعی آفرینش صورت میپذیرد و نویسنده میتواند یک مسأله را بیان و آنرا جزئی لاینفک از جهانبینی خود فرض کند که این شیوه نگارش در ایران زیاد مرسوم نیست))
همچنین کامران فانی (متولد ۲۵ فروردین ۱۳۲۳ قزوین) نویسنده، مترجم، کتابدار و عضو دائمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی میگوید:
((معمولاً تعریفی که از مقاله میکنند؛ این است که؛ نوشتهای است کوتاه و غیر داستانی که به [ایجاد] یک موضوع میپردازد و کمتر نویسندهای است که مقالهای ننوشته باشد ولی آیا [توضیح] مقاله فقط همین است؟ من فکر میکنم؛ خلطی پیدا شده، بهویژه در جامعهی ما که بین دو نوع یا دو ژانر تفاوت نمیگذارند. یکی آن شاید (Article) باشد و دیگری (Essay) هر دو را معمولاً مقاله ترجمه میکنند. اخیراً مد شده برای (Essay) که مقام دیگری نسبت به (Article) دارد [نام] «جُستار» را گذاشتهاند ولی مسأله این است که بین این دو فرم نوشتاری فرق بسیار زیادی هست))
حال امکان دارد در یک نوشتار هم فعالیتهای جستاری صورت پذیرد و هم مقالتی! آیا کسی مجاز است که معترض شود و بگوید: نویسنده میبایست به پیروی از سبک مقاله تنها نظر و تحقیقات دیگر محققان را انعکاس و یا مانند شیوهی جستار تنها نظر خود را ارائه دهد؟
خیر! چرا که نویسنده برای بیان اندیشهی خود مجاز است که به هر ترفند و سبک و شیوهای که مایل است؛ روی آورد و هیچکس حق ندارد تا چنین عقیدهی فاسدی را به نویسندگان تحمیل کند!
عدهای در تعریف جستار و مقاله گفتهاند: نوشتهای کوتاه! در حالیکه این کوتاهی نسبت به تعداد کاغذهای یک کتاب ۲۰۰ صفحهای یا سیسد صفحهای و ... میتواند باشد، نه اینکه هر نوشته را که بلند به نظر رسد، خارج از حیطهی مقاله یا جستار فرض کنیم.
بله، مقالات و جستارها غالباً کوتاهند اما این دلالت بر آن ندارد که مقالات و جستارهای بلند را فاقد هرگونه ارزش تحقیقی یا ادبی بدانیم، وگرنه نویسنده میتواند بهضرورت تحقیقات و بیان اندیشه و نظرهای شخصی خود تا هر جا که صلاح دید، مطلب خود را ادامه دهد. چراکه جستارها و مقالات، مانند غزل نیستند که اگر مثلاً تعداد ابیاتشان از شانزده تجاوز کرد آن را قبیح فرض کنیم! یک مقاله یا جستار میتواند سیسد ورق کتاب بلکه بیشتر هم باشد و هیچکس مجاز نیست، برای نویسنده تعیین تکلیف کند که چرا نوشتههایش بلند است و یا چرا نظرهای شخصی خود یا دیگران را بیان میکند!
((دیوید فاستر والاس
«David Foster Wallace»
متولد ۲۱ فوریه ۱۹۶۲ - آمریکا - تاریخ [حلقآویزی] خودکشی ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۸
نویسندهی مقاله و جستار، استاد دانشگاه پومونای کالیفرنیا!
در پیشگفتار کتاب (این هم مثالی دیگر) میگوید:
جستار «essay» همچون مقاله «article» متنی غیر داستانی است اما بهجای آنکه اطلاعاتی به خواننده انتقال دهد، دیدگاه شخصی نویسنده را با لحنی که اعتماد مخاطب را برانگیزد؛ توضیح میدهد. به همین دلیل است که خواندن جستار مخاطب را با طرز اندیشهی نویسنده آشنا میکند و بدون شک مقالهنویسها هم گاه دیدگاه شخصی خودشان را در مقالهیشان انعکاس میدهند!))
جان کلام اینکه؛
نویسنده به هنگام نگارش «جستار» یا «مقاله» تنها باید به محتوا بیندیشد، نه قالب یا فرم! زیرا اندیشه به فرم، نویسنده را از بیان حقایق بازمیدارد و او را گمراه میسازد!
تهران ۱۳۶۷
بازبینی و افزودنیها
کرج ۱۳۹۵
فضل الله نکولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com