افسونگر
سپید است و عریان تن مرمرش
برهنه است سرتاسر پیکرش
چو ماهی که تابیده در آسمان
فروخفته با ناز در بسترش
تن او سپید است چون مه ولی
به رنگ سیاهست موی سرش
بلند است گیسوی نرمش چو شب
فرو ریخته بر تن مرمرش
چو برگ گل سرخ شبنمزده است
به هنگام گریه دو چشم ترش
بسی خوشتر است از گل سرخ باغ
لبان هوسبار چون ساغرش
حریر تن او لطیف است و نرم
چه زیباست خفتن شبی در برش
پرند دو سینه چو ماه شب است
دلانگیز و زیباست آن گوهرش
بلور گلویش ز جنس حریر
ز الماس ناب است سرتاسرش
کند سحر ما را بهجای نگاه
دو چشم فریبای افسونگرش
به او گفتهام دوست دارم ترا
نیاید ولی حرف من باورش
بهنازم خدا را که خوش آفرید
تنش را ز الطاف پهناورش
تهران ١٣٨٤/٩/٨
فضل الله نكولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
Www.nazarhayeadabi.blogfa.com
Www.lalazad.blogfa.com