داغی بزرگ

خیانت

 [از زبان دوست رنج‌دیده‌ام «علی خردمند» که آشنایی قدیمی به خانه‌اش ورود می‌کند و در نبود او شریک زندگی‌اش را می‌فریبد و به همسرش …]

داغ بزرگ
زخمی عمیق بر دلم از آشنا رسید
از مرز غم گذشت و ز راه بلا رسید

داغی نهاد بر دلم آن فتنه‌جوی پست
دردی رسید بر دل از او بی‌دوا رسید

دست ستمگر آتش غم بر دلم نشاند
داند خدای عشق که بر من چه‌ها رسید

از پشت خنجری زد و جان مرا گرفت
بر دل فرو نشست و به صد ماجرا رسید

بر هیچ عهد بسته ی خود او وفا نکرد
هر غم رسید بر من از آن بی‌وفا رسید

زخم عمیق و کاری او بر دلم نشست
از در، درآمد و ز رهش بی‌صدا رسید

هرگز نبوده راست ره آشنای من
بر من از او کلام دروغ و ریا رسید

از هر چه آشنای سیه‌دل بریده‌ام
بر من رسید هر چه غم از آشنا رسید

هر کس رسید جان و دلم را به خون کشید
 از دوست غم جدا و ز دشمن جدا رسید 
۱۳۷۰/۶/۷ تهران 
 فضل‌الله نکولعل‌آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
Www.lalazad.blogfa.com


برچسب‌ها: داغ بزرگ, خيانت و تجاوز
نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در یکشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۵ |