چه گرمی، چه خوبی، شرابی؟ چه هستی؟
بهاری؟ گلی؟ ماهتابی؟ چه هستی؟
(حسین منزوی)
چه هستی؟
چه هستی؟ تو خوابی؟ خیالی؟ چه هستی؟
سرابیّّ و رویا؟ محالی؟ چه هستی؟
چه هستی؟ چرا با من آخر نگویی؟
سراپا جوابی؟ سوالی؟ چه هستی؟
تو گاهی پیام آور درد و اشکی
گهی باعث شور و حالی! چه هستی؟
تو ای آرزویم! امیدی؟ بلایی؟
سرشکیّ و آهی؟ ملالی؟ چه هستی؟
دل من امیدی به وصلت ندارد
لطیفا! فراقی؟ وصالی؟ چه هستی؟
گهی دلربایی، گهی میگریزی!
گناهی؟ حرامی؟ حلالی؟ چه هستی؟
تو دریای پاکیّ و موج نجابت
خدا را حدیثی؟ مثالی؟ چه هستی؟
چه هستی؟ پرندی؟ بگو از لطافت
حریری؟ چون آب زلالی؟ چه هستی؟
تو افسانه هستی ز دید دل من
وصالی! بگو احتمالی چه هستی؟
حبابی؟ خیالیّ و خوابی؟ فریبی؟
بگو، مار خوش خطّ و خالی؟ چه هستی؟
۱۳۷۰/۱۰/۱۴ تهران
فضل الله نکولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com