تقدیم به شادروان نادر نادرپور
[شبی تحت تاثیر غزل پرشور تصویرساز ماهر، شادروان نادر نادرپور قرار گرفتم و بهمنظور طبعآزمایی این قطعه را سرودم]
ﺑﺮهنه ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻨﺠﯽ ﻓﺘﺎﺩﻩ ﭘﯿﺮﻫﻨﺶ
ﻓﺭﻭﻍ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﺯﻟـﻒ ﭘﺮﺷﮑﻨش
ﭼﻮ ﻣﺮﻣﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺟﺎﻥ ﺩﻣﺪ ﺳﭙﯿﺪﻩى ﺻﺒﺢ
ﺯ ﻧﻮﺭ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺟﻨﺒﺸﯽ ﺑﻪ ﺗﻨﺶ
ﭼﻮ ﺣﻮﺭﯾﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﯾﻨﺪ ﺗﻦ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻪى ﺷـﯿﺮ
ﺩﺭﻭﻥ ﭼﺸﻤﻪى ﻣﻪ ﻣﻮﺝ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﺑﺪﻧﺶ
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺮ ﺗﻦ ﺍﻭ ﻗﻄﺮﻩﻫﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﻓﺮﻭﻍ
ﭼﻮ ﺍﺷﮏ ﻣﺮﺩﻩى ﺷﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﮔﺎﻩ ﺳﻮﺧﺘﻨﺶ
(نادر نادرپور)
□
مرمرین
برهنه است و پیداست موج تنش
به کنجی فتاده است پیراهنش
فروخفته در بستر نرم خود
درآورده بیرون ز پا دامنش
تنش مرمرین و لبش داغ داغ
درخشان بود سینهی روشنش
سپید است سرتاسر اندام او؛
دو پستان نرم و بلور تنش
حریر تنش گرم و نرم و لطیف
بلوری است سرتاسر گردنش
چه موجی به تن دارد آن مرمرين
چه زیباست، عریان شبی دیدنش
لبش از لطافت چو برگ گل است
چه خوش باد دزدانه بوسیدنش!
تهران ١٣٨٤/٨/٢٨ ساعت ۲۳/٣٠
فضل الله نكولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
http://nazarhayeadabi.blogfa.com/
*
***