ترجمهی قطعه شعری از «مادام سارون» شاعرهی نابینای یونانی
در آرزوی دیدن مادر
همه گویند:
بس زیباست! خورشید جهانافروز نورانی
درون آسمان آبی روشن که میتابد
و ماه آسمان شبهای مهتابی
به هنگامی که از قلب ستاره نقره میپاشد!
و گلهایی که روی آب میرقصند
زمانی که صدای موج دریاها طنینانداز میباشد
سحر در کنج کاشانه
بسی زیباست ایام زمستانی
زمانی که ز ابر آسمانها برف میبارد
و در آن حالت زیبا
نگه کردن ز پشت شیشه دنیای طبیعت را
بلی زیباست اما نزد من یک لحظه زیبا نیست.
جهان با آن همه عشق و صفا نزدم دلارا نیست.
نه من این دیدنی ها را نمیخواهم!
نه دریا را ، نه کوه و دشت و صحرا را
نمی خواهم
خطا گفتم جهان زیباست در نزدم
ولی ای کاش جای دیدن دریا و صحراها
یگانه مادرم را لحظه ای کوتاه می دیدم
تهران ۱۳۶۸/۲/۵
فضل الله نکولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com