موقوف المعانی

موقوف در لغت به‌معنای: (ایستاده شده. ایستانیده. بازداشته شده. توقف داده شده) آمده است.
(مُوْقوفُ‌الْمَعانی)
(دو یا چند بیت در شعر که از لحاظ مفاهیم به یکدیگر وابسته هستند. یعنی؛ ابیات از حیث معنوی به تنهایی، استقلال ندارند و معنای بلیغی را افاده نمی‌کنند.
به تعبیری بهتر:
هر زمان که برای درک نهایی معنای شعر، مجبور باشیم، چند بیت را مرور کنیم  که بیت یا ابیات پیشین را موقوف‌المعانی می‌گویند و قطعا این‌گونه ابیات که معنای مستقلی از آن اراده نمی‌گردد، کلیدی نیستند!
مانند:
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت
بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی:
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی
(حافظ شیرازی)
یا:
تا معلم ز گرد راه رسید
گفت: باچهره ای پر از خنده
باز موضوع تازه‌ای داریم
آرزوی شما در آینده
(قیصر امین پور)
و یا:
گر که خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت، بی خوف و درنگ
روی و سینه‌ی تنگش بدری
دل برون آری از آن سینه‌ی تنگ
شعر: (مادر) از: ایرج میرزا
که در قطعه ی فوق ایرج میرزا نتوانسته پیام خود را در یک بیت پیاده کند! از این روی خود را ملزم دانسته، از یک بیت دیگر برای باقی بیان اندیشه و احساس خود استفاده کند.
*
توضیح اینکه فضلا ابیات وابسته به یکدیگر را (موقوف‌المعانی) نام نهاده‌اند اما غالبا مصاریع هم از حیث معنا به یک‌دیگر وابسته هستند.
مانند:
این‌که خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
یا:
عزم ما گر نبرد راه به تایید خدا
از خروش من و خشم تو چه برمی‌آید
(مهدی سهیلی)
فضل الله نکولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
http://nazarhayeadabi.blogfa.com/
 

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در پنجشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۳ |

 جناس

دو واژه‌ى هم‌جنس كه ممكن است از حيث شكل ظاهرى يكى باشند اما تنها در معنا با يكديگر اختلاف داشته باشند! مانند:  (باز) به‌معناى دوباره و (باز) به‌معنای باز بودن (خلاف بسته بودن) و (باز) به‌معنای پرنده‌ی شکاری!
و گاه كلمات هم‌جنسى هستند كه جز چند حرف يا مصوت اختلاف ديگرى با يكديگر ندارند.
جناس بر زیبایی سخن می‌افزاید  و به‌طور كل بر دو نوع است.
١ جناس تام
٢ جناس ناقص
و اما جناس ناقص:
١ جناس ناقص حركتی:
با تفاوت در نشانه‌هاى حركتى [فتحه. ضمه. كسره]
مانند: مَلَك. مَلِك. مُلك
كه اختلاف‌شان تنها در نوع نشانه‌ى حركت است.
٢ جناس ناقص مختلف
كه اختلاف‌شان تنها در حروف است.
مانند: (فروغ و فروع) (خروس و خروش) (مريد و بريد) و ...
٣ جناس ناقص زايد
جناسى كه يك حرف از واژه‌ى از واژه‌ى مشابه خود بيشتر دارد. 
مانند: (بگذار و بگذر) (گذار و گذر) (نظار و نظر) (ديار و دير) (خيار و خير) و...
و اما انواع جناس تام
١ جناس تام
(نوشتارى تلفظى) جناسى است كه در نوشتار و تلفظ دقیق یکسان باشند اما با دو معنی متفاوت!
مانند:
(تير) به‌معناى گلوله و (تير) به‌معناى ماه تابستانى
(باز) به‌معنای پرنده و (باز) به‌معنای دوباره!
(شام) به‌معناى شب و (شام) به‌معناى خوراك شب
٢ جناس (تلفظى)
كه در تلفظ يكى هستند اما در نوشتارها متفاوت!
مانند:
(خوار و خار)
 تهران ١٣٦٧/٥/١٨
فضل الله نكولعل آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
http://nazarhayeadabi.blogfa.com/

نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در پنجشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۳ |

(در سوگ خواهر از دست رفته‌ام که بر اثر یک بیماری در میانسالی جان خود را از دست داد!)
روح بلندش شاد

*
مرگ را باور کن
هرگز از یاد من آن شب نرود
آن شب پر اندوه
که هر آنگاه به یادم آید
اشکم از دیده به رخسار چکد!
یادم آید که در آن شب نفس خواهر من؛
سخت بگرفت و به بستر افتاد
خواهر من آرام
سر به بالین بگذاشت
ناله و آه ز ‌نای دل تنگش سر داد
نفسی سخت کشید
خنده‌ی تلخی کرد!
لیک در دیده‌ی پر اندوهش
حلقه زد اشک و در آیینه‌ی اشکش دیدم؛
خواهرم میل سفر سوی خدا را دارد
در نگاهش خواندم
از غم و درد دل خویش سخن‌ها دارد
دل من سخت گرفت
با نگاه خود گفت:
مرگ من نزدیک است
ناگه از آتش گرم نگهش جانم سوخت
مرگ خواهر کمرم را بشکست
گل امّید من آن شب پژمرد
اشک در گوشه‌ی چشمم خشکید
دل و جانم افسرد
ای که پنداشته‌ای عمر تو از دولت زر جاوید است؛
لحظه‌ی مرگ به جز آهی نیست
مرگ جز لحظه‌ی کوتاهی نیست
مرگ را باور کن!
مرگ را باور کن!

تهران ۱۳۸۲
فضل الله نكولعل آزاد

www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com


برچسب‌ها: مرگ را باور كن
نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در جمعه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۳ |